با احترام به نوستالژی ِ رگ به تیغ با احترام به قانون بسته بندی ِ دهان ها / تضمینی و بی تاریخ انقضا با احترام به بی احترامی ِ یک کور ِ مادرزاد به چراغ ِ قرمز های یک ذهن ِ باکره جهان تنها چهاردیواری خوبی بود ... تا سرت درست در آغوش کسی گیج برود که دو دستش / کاملا درگیر کلاویه هاست ... سمفونی سقوط / برای بتهوونی که در گوشش پنبه کرده اند همانقدر ارزش دارد که باران برای مورچه ای که زورش به کشتن ملکه اش نمی رسد . . . خالی / ام کن این گلوله جـــــــــــــان داد از بس که جایی برای خوردن در سینه ی کسی نداشت